حقیقتِ حقیقت

مقدمه( preface ) : حقیقتِ حقیقت از مجموعه علم مفید

سال ها وپس از مطالعه وتعمق در موضوع ” حقیقت ” باین حقیقت( Truth) دست یافتم ، که این بن مایه وجود وتمیز دهنده هر خیر وشًر ، زیبا وزشت ، حق وباطل ، نیکی وبدی ، پاکی وناپاکی ، و واژگانی مترادف ونظیره های از این دست که با فطرت انسانی سروکار دارند ، آنجا که باید در عینیت جوامع بشری تبلور یافته وشاخص واستاندارد بدان تعلق گیرد وکارکردهای اجتماعی را الزام کرده وسیستم ها برمبنای این مدخل “خود بنیاد ” ( self-Foundation)تاسیس گردد، جزء درنزد اهلیتی اندک درجامعه، فهم نشده و در نزد عموم مردم گوهری نایافته وامری مغفول مانده است ، وتنها میتوان این بیانیه مراد را که لقلقه زبان مردم در دعاوی وحق خواهی درست ویا نادرست بکار میرود ویا در مراکز ملی وبین المللی به عنوان محفل های ” حقیقت یاب “( Correlative of Truth ) از آن ذکر نام شده ویا از آن مراد باطل طلب میشود ، وکار به آنجا کشیده وجمهور آدمیان ،در متن وبیان ،در هر زمان ومکان وبا توجه به خمیر مایه استشهاد وجدانی ( Inward witnesses ) وندای باطنی ( Inner-Vocative ) فریاد بر می آورند، پس حق چیست( What is Right) وحقیقت کجاست ( Where is Truth ) واین قسمت از حقیقت جوئی واقعی (   Reality of seeking the truth) در ادبیات شعر ، مرثیه سرائی ، حماسه ، دفاع از حق فردی یا گروهی ، دفاع از مرز وبوم تجاوزشده ، نظم ونثر ساخته ومتون پدید آمده است ، ولی کمتر این واژه خود بنیاد ، به عنوان یک نظام پیش گیرانه ومتضمن حقوق جامعه در قراردادها وپیمان ها کشورها ( بخصوص درکشورهای توسعه نیافته ودرحال توسعه ) بکار رفته است .

لذا معتقد شدم این کم کاری وشاید بی قیدی واحتمالاً باینکه خداوند متعال ، این چنین مشیئت فرموده که جریان حق وحقیقت ، بطور جوهری وتکوینی ، حقیقت را آشکار نموده وحقیقت را ظاهر می سازد واین فقره از امور حقه وانشاء الهی ربطی به اراده بندگان نداشته وذکر بیان حق وحقیقت از سوی اهل حقیقت جو ، خارج از حیطه اراده واختیار بشر است وهمانطور که دردین مسیحیت آمده است ، خداوند العیاذ باالله ، با فدای خود ( پرسمان دانشجوان- porseman.org/q/show.aspx?id=104851) ، بشریت را از این تکالیف معاف فرموده وفقط حق خواه ، هنگامیکه از حصول به حق واقعی خود مایوس میشود ودادخواه واقعی را در عرصه حیات خویش نمی یابد ،دست بدامن کبریائی ذات باری تعالی زده وحقوق ضایع شده خویش را مطالبه میکند که البته درهمین فلسفه حقیقت خواهی ودانش نشانه شناسی ، بارها وبارها تجربه شده است که خوردگان حقوق دیگران وضایع کنندگان حق وحقیقت بدارمکافات گرفتار آمده ،ولی با صبر آفریننده مهربان که رحم وشفقت این عزیز واین مالک هستی ، چون قانونی استوار از مظاهر حقیقت ، پس ازطی دوره ای از زمان ، شامل ستم کار وکافر می گردد.

ولی من وشما که مدعی فهم مدخل خود بنیاد حقیقت هستیم ، باید سری به دیار غیر اسلامی وموسوم به کشورهای توسعه یافته بزنیم وببنیم که چگونه با ایجاد سیستم های اجتماعی وقرارداد های میثاق گونه وتعهد آور وتاسیس بنیادهای استاندارد ، وممیزی وارزیابی وکار مردم را به مردم دادن وخود مردم را نگهبان وجدانی خودشان قراردادن وسازمان های مردم نهاد مقتدر ساختن ، دارای کلانتری ها، دادگاه ها ی خلوت وایجاد جامعه افقی (Horizontal Community  ) شده اند واین نشانه های بارز وموثر در اداره کشور ، بر اساس تحقیق من ، بسیاری از آنها ، منبعث از نشانه های قرآنی وشواهد فرمایشات معصومین (ع) وجوهر عقل وخرد انسانی است ، بطور ساختاری در مدیریت جوامع مترقی به منصه ظهور رسیده است ، وحال چگونه میتوانم ، متقاعد شوم که بنی آدم دریک جا مثل ژاپن ویا سوئد ، می تواند بخشی از حقوق وجلوه های حقیقت حیات طیبه را سیستم های اجتماعی گرد آورده وشاخص سازی کرده واستاندارد تعیین کند وبعضی از کشورهای باصطلاح اسلامی ، فقط به ذکر حقایق وتلاوت قرآن مجید ویک لایه صوری وظاهری بسنده کرده وازدریای معرفت واندوخته های گرانبار دانشمندان واندیشمندان خود در سیستم های اجتماعی وسپردن امور مردم به مردم استنکاف( Refusal ) بورزند .

حقیقت وحقیقت طلبی بن مایه واساس همه علوم است وعلم مفید که دراین رساله سی جلد علم مفید به تفصیل بیان میشود ، میوه ها وثمرات این مدخل جامع افراد ومانع اغیار است ، فهم از حقیقت ، یعنی فهم از بن مایه خیات ، یعنی داشتن کلید سعادت برای افتتاح درهای بسته ، وکرامت وعزت انسانی وسایر تشخصات متعالیه که برای انسان بر شمرده اند دراین بن مایه های الهیه جمع آمده است وهر کس باندازه تشخیص حق ورعایت حقوق دیگران ، دانش واقعی داشته واخلاص بورزد واز دایره حقوق واقعی عدول نکند ، چه درافکار ، چه درگفتار وچه در کردارپیرو حقیقت است ودراین رساله خواهد که هرکس دراین باب میداند خودش چکاره است وبقیه متون دعاوی ، توجیهات وگفتارها وگفتمان ها وبگیر وبندند ها ، قصه خود محوری ها ، خود خواهی وزیادی طلبی ها است ، روزی که شاخص های حقیقت به متن علمی تبدیل گردد ودر کشورها ساختار پیدا کند واساس استاندارد حیات وبیولوژِی نسل فردا شود ، شما نشانه هاوبراهین آفریدگار خود رادر محضر حق مشاهده میکنی .

یک مطلب مهم دراینجا مطرح است که ما را ناگزیر از بیان آن میکند وناچار باید تصریح کنیم که اگر می خواهیم با دست خودمان ، خودمان را به هلاکت نرسانیم وویرانگر طبیعت وامکانات خدادادی روی زمین وعناصر وابسته آن در پیرامون زیست کره زمین نباشیم ، باید کلیه امور زیستی ما وعلوم انسانی وفیزیکی ما که بنیاد حیات طیبه ما را تشکیل میدهد ، با درک واقعی از حقیقت ِ حقیقت وبا رویکرد علم مفید (   Usefulness Approach ) در متون قابل فهم همگانی درآمده واین متون را برای کلیه کارکرد های حیات مفید انسانی به شاخص ها تبدیل واستاندارد سازی نموده و تنها به بیان احکام غیر مصداقی ویا توصیه های اخلاقی بسنده نکنیم ، همانطور که دردستورالعمل های سی جلد علم مفید ( که بهتر است به آنها ، علوم مفید تلقی کنیم ) آمده است ، طرحی نو وبنیانی نوین ، در عرصه خارجی وعینی برای بیولوژِی نسل آینده پایه ریزی نما ئیم واین موضوع به ده های اصول دیگر نیازمند است که یکی از آنها ، الزام به عمل درراستای علوم میان رشته ای است .

بدیهی است که این ساختار دانش محور ، ایجاد دانش نامه ای حجیم وژرف را با همکاری احاد دانشمندان ومحققان سراسر جهان میطبد وآگاهی بنی آدم را از مضامین واصول آن الزام می نماید واستثنائات وموارد متمایزه آنرا از آنچه امروز به سرمان آمده ومایه دلسردی جمهور انسانها شده وفقدان آن باعث بازدارندگی انسان معتقد از حیات طیبه گردیده وبازار مکاره برای سوداگران ساخته وما را به ناچار به این سرگرمی های دلخوش کننده وزندگی بیمار گونه و بطور قسری ، سازگار جلوه داده وهمچنان انسان سردرگم را بدنیال اهداف گمشده ، به ناکجا آباد راهنمائی میکند ، خلاصی دهد ، این یک اقدام جهانی ویک انقلاب برای جلوگیری از مصائبی که در حال گرفتاربوده ودرآینده گرفتارتر نیزخواهیم شد ، بوده وضامن سعادت ابنای بشر خواهد شد.

ما درعصر دانائی حاضر با درک صحیح تراز گذشته ، به مفهوم زدائی های باید بپردازیم که مفردات و مداخیلی را نظیر فرد گرائی ، جمع گرائی ، مدرن گرائی ، پسا مدرن گرائی ، تئوری آشوب وصدها مدخل مختل کننده برای سرگرم کردن بشریت ، دردانشنامه مادی گرایان گرد آمده وتبعیت از این زبان شناسی ناپایدارکه شاید مفیدیت برای تغییرات مقطعی دنیای فیزیک داشته وبسیار گسسته وبا تابش های لحظه ( Flash ) وجرقه گونه عمل میکند وبارقه های امید مقطعی زود گذرایجاد مینماید، پرهیز نمائیم وبه احیای هرمنوتیکی جهانی که پاسخ های حقیقی را به سوالات فطری ودرخواست وجدانی انسانها بطور عملی وکاربردی وبا ثبات میدهد، مبادرت کنیم .

این گم شده حقیقی و واقعی ما است که هزاران مقاله ومکتوب از دانشمندان حقیقت جهان ، از شرق وغرب ، از ادیان الهی ، از مبارزان راه آزادی بشر ، از ستم ستیزی ومظلوم خواهی ، از کشت وکشتار های وحشتناک ، از تسهیلات بیولوژیک کشتار جمعی ، از …. تدوین شده ودانش نامه پراکنده ای را تشکیل داده که نیازمند جمع آوری ، چینش ، آرایش وویراستاری بوده وجمع بست منسجمی را برای زیست انسانی در قرن بیولوژِی حاضر تدارک کرده وآماده شود وبرای نشر وبسط وتوسعه مفاهمه جمعی از این دریای معرفت وگنجینه گرانبهای موجود در ذخایر معرفتی جهان ، کتب درسی ورشته های تخصصی ، کرسی های نظریه پردازی ، متن های گفتمانی لازم ، اندیشکده ، پروهشکده ودانشکده های لازم تاسیس وبا بر قراری آئین ها ومراسم ، گردهمائی های جهانی ( or campaign Global events ) بنی آدم را به دست آوردهای آن آشنا وسیستم های اجتماعی ایجاد وشاخص های زیست بشریت فردا مشخص ومدون گردد.

این موضوع از نظر علمی وآراء بسیاری از اندیشمندان جهان تصریح شده که منبعد ، فیزیک وفیزیولوژی حق ندارد سیطره قسری خود را بر علوم انسانی تحمیل نماید وتمیز ومعنا شناسی این حوزه از معرفت ، نیازمند علوم میان رشته ورهائی ونجات بخشی از تک رشته ای وباریکه نگری (Narrow Seeing ) در علوم است ، خداوند متعال ، زمین وآسمان را وآنچه درآن است برای انسان آفریده وکرامت داری انسان اصل قرارداده وخود بنیادی به اشیاء وذرات آن واگذارنشده واحساس دستگاه حسی بشر تنها برا ی درک حقایق بسنده نمیشود، بنابراین ماده پرستان وفیزیک دادن صِرف حق ندارند دنیا را متعلق به خود ویافته های مطلق دانسته وبه تحدید حدود علوم انسانی بپردازند ، از منظر حقیقت شناسی وحقوق حقه انسانیت ، این سیطره یک ظلم بارز بوده واسبابی برای سوداگری سوداگران وسرگرم کنندگان مردم در چنبره و گرداب دنیا پرستی ومحکوم کردن حدود کردن انسان وخصایص انسانی او در زندگی ناامیدی وبی نشاط در در روی زمین خاکی است ، باین سیطره باید پایان داد.

پایان دادن به سیطره ظالمانه فیزیک وفیزیک دانان ، محتاج درک درست انسان از خود ، خصایص وقوای خدا دادی ، ارزش های انسانی ، حقوق حقه او وحقایق جهان هستی برای خاطر اواست واتصال این آفریده شدگان به ظرفیت های خود بنیاد ( Foundation self- ) خویشتن که اگر مورد شناخت وکشف قرارگیرند ، هیچ قوائی جزء ذات باریتعالی قادر به سلب آنها از انسان نخواهد شد ، انسان در چرخه فیزیک از خود کناره گرفته وبه دام هوی وهوس گرفتار آمده واز توان وامکانات خدادای غافل میشود وتا موقعی که فهم کند که فهم واقعیت های فیزیکی ، عناصر اصلی زندگی او نیستند ، کار از کار گذشته ووباید راهی دنیای دیگر شود که هیچ از آن خبر ندارد ، کور به دنیا آمده ودرتاریکی های جهل تغذیه کرده وکورازدنیا میرود واز مشاهده تماشاگه راز ونمایشگاه وحدت وجود وجلوه های معنائی ومعرفتی آن نصیبی نخواهد داشت ، پس ما یک مرحله انفصال داریم ومرحله بعدی یک اتصال داریم ، ریزش گذشته فیزیکی وبرکه ای خود ورویش معنوی واقیانوسی جهان درون و وتفکیک این دو حوزه برای ایفای تکالیف ذاتی خودشان وجلوگیری از قلب وخلط مباحث بین آنها ، برای زیبا زیستی .

برای رهائی از دور باطل ( Null Circle) زندگی فیزیکی وحضور در زندگی با نشاط معنادار ، وبا بهترین استاندارد ، نیازمند تازه واردان از جوانان برانگیخته وحماسه گر واندیشمندان فرهیخته وجوشش ها وگداختگی های انرژی زا هستیم ، تخصص لازم است ولی نه به قیمت افادگی وافزون طلبی وخود محوری ها ، بلکه در راستای حقیقت وکشف حقایق هستی ، یادگیری مخلصانه شرط اول ورود به صحنه این پژوهشگری ، مشخص سخن گفتن ، هر بافته ونابافته بهم پیوند نزدن ، ترکیبات خوش فهم ساختن ، واز عهده سوالات اساسی خواسته های انسانی برآمدن ، بمعنی اذن دخول به بارگاه مقدس علم مفید است ، بلند پروازی ، آنجا که روح انسانی را برای ایفای نقش برین ، به پرواز در می آورد ، پسندیده است ولی در محضر شایستگان ومقامات اهل تامل واحسان ، زیبنده نیست ، این امر مهم ، بازنشسته ونشسته و ایستاده وسن وسال نمی شناسد ، مدرک وکاغذ ملاکش نیست وبا دانستن چند موضوع نوعی( Typical Subjects ) از قبیل انرژِی کوانتم ، گرانش شناسی (Gravitalogy ) ، مغز واعصاب والکترو مغناطیس ونظایر اینها نمی توان به حوزه معرفت شناسی انسان وهستی شناسی کائنات وحقایق عالم دست یافت ، باید خط به خط این معارف را بخواند ودانش ناب پیدا کند ومیان فیزیک و ماورای آن وحکمت متعالیه گسستگی نیابد وبداند همه این موجودیت ها ، دروحدت علوم ، راه به حقیقت دارند .

هر گونه استبداد علمی که ما را از نیل به ساختن شاخص های حیات ارزشمند ومفید انسانی مانع شود از هرکس وهر نوشته مردود است ، ما باید لیستی از سوالات اندیشمندان وناله های انسان حال وگذشته ، تظلم ها و شکاف های وحشتناک بین طبقات مردمی تنظیم کنیم وبر اساس آموزه ای علم مفید ، پاسخ های متقن وکاربردی به این سوالات بدهیم ، وآنچه تکراری وبدرد خور نیست ، به کارخانه کاغذ سازی منتقل سازیم وبه تمیز کردن حافظه متراکم کتابخانه ودیجیتالی جهان خاتمه دهیم .

ما ابتدا به طرح تعاریف متعاف واژه حقیقت نمی پردازیم ، این مساعی بارها وبارها ، توسط اهالی این حوزه انجام شده وتکرار آن دراین رساله ، اقدام برجسته ای نیست ، کار نوین ما اینست ، سعی کنیم بدانیم ودیگران را دراین دانستن ها وبکار گیری رهیافت ها ، هم داستان وهم پیمان کنیم ، این رویکرد که با ثمرات علوم مفید ، نشانه مند شده وجلوه میکند ، میوه های حقیقت را در شجره طیبه علوم حقیقی نشان می دهد ، ایجاد جوامع نمونه از این دست آورد ، اگر چه با حجم وشاکله کوچک باشد ، خود مبین حقیقت وخود تحریک ودارای قابلیت توسعه وتعمیم است   

یک نظر بگذارید